عروسک سنگ صبور

Saturday, January 15, 2005

پدر

پدر براي يه دختر يعني پشت
يعني ستون
يعني تكيه گاه
وقتي آدم پدرشو از پشت شيشه اتاقCCU
نگاه ميكنه نمي دونيد كه چه حاله بديه
انگار كه داري مرگ لحضه اي خودتو تماشا مي كني
پدر هميشه بيشتر از يه بانك خونگيه
مخصوصا پدراي خوب
واي خدايا بابام امشب بد درد داره
كاش مي تونستم يكم از دردشو من بكشم تا اون راحت بخوابه
براي بابام دعا كنيد


posted by عروسک سنگ صبور at 1:09 AM

3 Comments:

سلام. گله نكني كه اينهمه وقت چرا نيستم و نمي نويسم و سر نمي زنم. من از هفته پيش كه يه جراحي كوچيك 1 ساعت و پنجاه دقيقه اي روي فك داشتم با 7 تا بخيه و 48 ساعت خونريزي مداوم كه به علت اتمام خون بدنم خونريزي قطع شد و يه له شدگي استخوان هم همون شب رو انگشت دستم داشتم نه مي تونم بنويسم، نه حرف بزنم و نه حتي زياد بنشينم. اون درد شبانه كش هم از همون مسائله. امشب هنر كردم اين چند خط رو براي دوستام نوشتم. اميدوارم زود زود با توپ پر برگردم و از شرمندگي در بيام . اما نبودن من دليل اين ميشه كه شما هم نباشي؟

1:16 AM  

salam.bemiram barat,
alan hale baba khobe azizam?tabassom
akhare shabi ba in postet halamo gerefti:((
kahabresho zod behem bede
Hani

2:41 AM  

:(

6:16 PM  

Post a Comment

<< Home