عروسک سنگ صبور

Wednesday, March 02, 2005

سالاد كلمات

گاهي دلم براي خودم تنگ مي شود!
دلم حتي براي آدمهاي سياه و سفيد زندگيم تنگ شده
تازگيها صدات يادم رفته
لحن حرف زدنت
ديگه حتي باد كه از اين ورا رد مي شه هم بوي تورو نمي ده

چقدر گنگ
چقدر گم
چقدر كمرنگ
چقدر ...
تو رو مي گم

آرزوي ديدنت رو مي پرستم
مي پرستم...
كاش آئينه اتاقت بودم

كاش مي دونستي كه چقدر كوير دلم محتاج قطره آبي از نگاهته
كاش مي دونستي كه هنوزم كه هنوزه
مسير خونتون رو چشم بسته مي آم

كاش مي دونستي كه هيچ وقت نبايد اميد رو از كسي سلب كرد
آخه شايد اين تنها چيزيه كه داره!

يكي بود
يكي...
من همونم كه نبودم!



posted by عروسک سنگ صبور at 10:18 PM

1 Comments:

Mesle Hamishe Jaleb Va dostdashtani
Mamnonam az commneti ke gozashti ve be weblogam sar zadi
Movafagh bashi Tabassom
Felan babay
Hani

12:13 AM  

Post a Comment

<< Home