عروسک سنگ صبور

Wednesday, June 02, 2010

Some where in life

اتفاقی به این پست قدیمی ام برخوردم، دیدم چقدر با حال این روزای من یکیه:
تبسم كجايي؟
حوالي زندگي ولنگار پرسه مي زنم
از سايه ام مي گريزم تا مبادا او نيز آسيبم رساند
پوستم از هجوم غريبه و آشنا ترك برداشته
مرهم لازم نيست پوستم زيادي كلفت شده
ديگر گوشم از نصيحت خسته است
نصيحت دردي دوا نمي كند
تنها شايد تنهايي برزگ رخت خستگي را از تنم بدر كند
زمان همه چيز را مي شويد
شايد خستگي مرا نيز...



posted by عروسک سنگ صبور at 8:14 AM

0 Comments:

Post a Comment

<< Home