عروسک سنگ صبور
Saturday, March 10, 2012
خطر ریزش اشک
قبل از بهار باید سرتاسر جاده احساسم و راههای منتهی به دلم را پر از تابلوهای راهنما کنم، روی هر تابلوی راهنما باید بنویسم: آهسته، به خاطرات او نزدیک می شود. خطر ریزش اشک!
قبل از بهار باید سرتاسر جاده احساسم و راههای منتهی به دلم را پر از تابلوهای راهنما کنم، روی هر تابلوی راهنما باید بنویسم: آهسته، به خاطرات او نزدیک می شود. خطر ریزش اشک!
every body needs to be on their own some times every body needs to be apart from the others every body needs to confess
نادر ابراهیمی - بار دیگر شهری که دوست می داشتم سکانس دوم عشق مکالمه واقعی بیست بهمن، آدم به دوست نزدیک زنگ می زنه نه مسیج چرا خفه نمی شن؟! سکانس اول من، حسودی!!! یه سوال خوابم می آد اسیری در اثیری
<< Home