عروسک سنگ صبور

Sunday, April 03, 2005

خوش سفری بود

معاشران گره از زلف یار باز کنید شبی خوش است بدین وصله اش دراز کنید
حضور و خلوت انس است و دوستان جمعند و ان یکاد به خوانید و در فراز کنید
رباب و چنگ به بانگ بلند می گویند که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد گر اعتماد بر الطاف کار ساز کنید
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است چو یار ناز نماید ، شما نیاز کنید
نخست موعظه پیر صحبت این حرف است که از مصاحبت ناجنس احتراز کنید
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق برو نمرده به فتوای من نماز کنید


و گر طلب کند انعامی از شما

حوالتش به لب یار دل نواز کنید



سفر خوبی بود
در حقیقیت عالی بوووووووووووووووووووووووددددددددددددددد
باز هم یه بار دیگه بهم ثابت شد که آدمها توی شرایط خودشونو خوب نشون میدن
واقعا راسته که باید در سفر شناخت!
وقتی توی یه سفر چند روزه اتفاقات کاملا با اون چیزی که پیش بینی شده بود فرق داره و هزار جور اتفاق می افته پس چه بهتر که در لحضه زندگی کنیم که کسی نمی دونه که وقتی یه سیب از درختی می افته چند تا چرخ می خوره تا به زمین برسه!


posted by عروسک سنگ صبور at 7:37 PM

0 Comments:

Post a Comment

<< Home