عروسک سنگ صبور
Saturday, August 07, 2010
محمد شمس لنگرودی
به سرش زده باد، نگاهش کنید.
چگونه میان درختها می دود و سرش را به پنجره ها می کوبد
به سرش زده باد، دستش را به دهان گنجشکها گذاشته نمی گذارد سخن بگویند
آب حوضچه را به هم می ریزد، فرصت نمی دهد گلویش را ماه تر کند
به سرش زده این برهنه گرما زده
گفته بودم طوری بیایی که بوی تو را باد نشنود
دیوانه شده این پسر،
پیراهنت را به دهان گرفته کجا می برد؟
<< Home