عروسک سنگ صبور
Sunday, June 12, 2011
یاد قدیما
سوار آژانس شدم، مسیر و گفتم و غرق افکار خودم شدم. راننده یه آقای ارمنی بود حدود 40 سال.
ازم سوال کرد که ایرادی نداره موزیک بزاره و طبعا ایرادی نداشت.
موزیک پلی شد و آهنگ این بود:
--------------------------------------------------------------------------------
دل نگو بچه بگو بلای جونم شده
یه شب اروم نداره
تشنه بخونم شده
تا چشم مستی میبینه عاشق میشه دوباره
هرروزی دنبال یکی هرشب یه عشقی داره
دل بولهوس من منو بیچاره کرده
همش دنبال عشقه منو اواره کردی
تا چشم مستی میبینه عاشق میشه دوباره
هرروزی دنبال یکی هرشب یه عشقی داره
دل بدنبال همه من بدنبال دلم
یهو دلم واسه خودم، خودمون، همه هم نسلی هام که دنبال چشم مست بودن، سوخت!
دیگه انگار هیچ چشم مستی نیست که دل دنبالش بره...
1 Comments:
هی این دردهای مشترکو فرو کن تو چشمونها!
منم فریز شدم یه آن..
Post a Comment
<< Home