عروسک سنگ صبور
Tuesday, November 09, 2004
زندگی
زندگی شاید نفس کشیدن در اطاقی است
که هنوز پر است از بوی آشنایی
که ا ز رفتنش ماهی بیش نمی گذرد
زندگی شاید نگاه کردن به قاب عکسی است
که عکس عزیزی که دل را سوزانده و رفته را در خود زندانی کرده است
شایدم نگاه کردن به شمعهای کوچک رنگی است که
شاهد رقص بدنهایی بوده اند که با نورشان تا
بی نهایت خدا پرواز کرده اند
و یا حتی خوردن قهوه تلخی در ماگی که
بوسه داغ لبهای عزیزی را بر خود دارد
وای از اطاقی که پر از خاطره های رنگی ای است
که وضوحشان به وضوح تصویر خود در آیینه است
کاش برف بیاد
کاش برف بیاد
کاش برف بیاد
کاش برف بیاد
کاش برف بیاد
آخه با اومدن برف یادم می آد که
سال داره تموم می شه
0 Comments:
Post a Comment
<< Home