عروسک سنگ صبور
Saturday, June 25, 2011
سنت و مدرنیته
از تنهایی می نالم اما دست خودم نیست، من در میان سنت و مدرنیته هی تاب می خورم!
دلم رابطه ای مدرن می خواهد با مردی مدرن، اما پایبند سنت ها!
مردی که نه به پدربزرگم بماند نه شمایل امروزی ها را داشته باشد.
مردی که بداند رابطه آدابی دارد، رک بودن فرق دارد با وقیحی، بداند فرق است از زمین تا مریخ بین دانستن اینکه چه می خواهیم با هرچه باداباد...
مردی که بداند روزگاری نه چندان دور، قبل از دعوت دختری به رختخواب، آب پرتقالی هم می خوردند با هم!!!
این دو هم، گویا دوست ندارند کنار هم جمع شوند... سنت و مدرنیته!
2 Comments:
آخ گفتــــــی :(
چقد قسمت آپ پرتقال رو قشنگ گفتین
Post a Comment
<< Home