عروسک سنگ صبور

Saturday, July 16, 2005

خدا


چقدر برام توی اون لحضه عجیب بود
زیادی آدم خوبیه
واقعا خوبه
مهربونه،دروغ نمی گه،دست به خیره، با زیر دستیاش کلی مهربونه
به خانوادش مخصوصاً مادرش کلی احترام می زاره
اصول رفتاری یک جنتلمن واقعی رو خوب می دونه
انقدر خوب و انرژی مثبته که اصلا حس نمی کنی یه تازه وارده
اما دیروز یه حرفی زد که کلی به فکر فرو بردم
راجع به یه موضوعی حرف می زدیم
یهو حرف خدا پیش اومد
وقتی حرفهای من تموم شد با یه لبخند خوشگل گفت
این یعنی که تو به خدا اعتقاد داری؟؟؟
دفعه چندمی بود که اینو می گفت
اینبار ازش پرسیدم آره خوب خیلی زیاد چطور مگه ؟ مگه تو به خدا اعتقاد نداری؟
بهم گفت: نه!!!!
کلی تعجب کردم نمی دونم چرا
ازش پرسیدم چرا؟؟؟
گفت من به چیزی که نبینم اعتقاد ندارم
گیج شده بودم
گفتم یعنی برای قبول هرچی توی زندگی باید حتماً اونو ببینی؟؟؟
باز لبخند زد و گفت خدا یه مفهموم انتزاعیه
God and religion are like opiom in people's life...
اولش باورم نشد آدم به این خوبی به خدا اعتقاد نداشته باشه
اما بعد که کمی فکر کردم دیدم
برای خوب بودن همیشه آدم به دستاویز نیاز نداره
خیلی زیادن آدمهای خوبی که به خدایی اعتقاد ندارن اما واقعا خوبن
و چه زیادن که به قول خودشون عمیقاً به خدا اعتقاد دارن و به راحتی آدم می کشن
اما من توی دل خودم نمی تونم خدا رو انکار کنم
با هم پیوند خوردیم
جوابی برای ردش ندارم حتی اگه نبینمش
خدای من درون خودمه
حسش می کنم حتی اگه با چشمام نبینمش
از کجا معلوم که این چیزایی که با چشم می بینم واقعین...

posted by عروسک سنگ صبور at 10:20 AM

0 Comments:

Post a Comment

<< Home