عروسک سنگ صبور

Monday, June 27, 2011

شاید از ما یاد کردند

تقصیر کسی نیست، ما بد جایی از تاریخ پرتاب شدیم به این سرزمین...
شاید سالها بعد از ما یاد کردند، بگویند در برهه ای از زمان بودند کسانی که آرزهایشان همچون بادکنک های رنگی رنگی بود و رویاهایشان بادبادک هایی زیبا...
آرزوهایشان را با بی رحمی تمام جلوی چشمانشان سوزن زدند تا بترکد و باد سرد غارتگر را اجیر کردند تا رویاهایشان را دور و دورتر ببرد... عده ای رفتند پی بادبادک ها و ته مانده بادکنک هایشان آن سوی دنیا، اما سهم آنها هم ناچیز بود.
شاید سالها بعد از ما یاد کردند، بگویند طفلکی ها چه معصومانه روی دیوار جوانی چوب خط های پیری را رج زدند ، باور داشتند که منجی ای ، دادرسی می آید بی آنکه کسی به آنها بگوید قصه های مادربزرگ ها سالهاست که از یاد رفته، کاش جای باورهای مادربزگ ها یا پدربزرگ هایشان، سیمرغ را صدا می زدند که بیدار کند رستم را... یا کاوه تربیت می کردند کاش... کاش
شاید سالها بعد از ما یاد کردند، اگراین گوشه دنیا از یاد دنیا نرفتیم...


posted by عروسک سنگ صبور at 9:58 AM

<< Home