عروسک سنگ صبور

Wednesday, June 13, 2012

چرا واقعن

آدمهای زندگی من، همشون به نوعی منحصر به فردن و من هر کدومشون رو بدلیلی دوس دارم یا تحسین میکنم. همیشه سعی می کنم حلقه ارتباطی ام با آدم از هم گسسته نشه، و دیر یا زود به هر طریقی سعی می کنم ارتباطم رو باهاشون حفظ کنم. به خاطر خصوصیات اخلاقی ام آدم ها زود بهم نزدیک می شن و حرف هاشون رو پیشم به راحتی می زنن، منم با اینکه کلن زیاد حرف می زنم اما به جز فرعیات خیلی وقتا از اصلیات ماجراهام چیزی نمی گم. تازگی ها دیدم و فهمیدم که این موضوع باعث می شه عده ای ازم دلگیر شن که چرا من جزئیات رابطه شخصی ام یا چگونگی اش رو تعریف نمی کنم اما واقعیت اینه که من واقعن نمی تونم بفهمم که آیا دونستن این جزئیات باید یکی از حلقه های ارتباطی من با اطرافیان باشه؟ چرا واقعن اطرافیان من نمی تونن منو درست همینطور که هستم، همینطور که من اونها رو قبول می کنم، قبول کنن؟!
posted by عروسک سنگ صبور at 12:34 PM

0 Comments:

Post a Comment

<< Home