عروسک سنگ صبور

Wednesday, September 21, 2005

باز در بر تنهایی اسیرم


تو هم انگار تنهایی!
به تنهایی ام سری بزن
با یاد روزهای گذشته
لبی با هم تر کنیم
تو سیگاری بکش و من باز هم بگویم چقدر سیگار می کشی؟؟؟
انگاری اصلا فکر خودت نیستی!
تو هم باز با اون قیافه حق به جانب بگو
باز شروع کردی؟؟؟
هیچ وقت عوض نمی شیم
یعنی دلیلی هم نداره عوض شیم
ما همین هستیم که هستیم
اگر ما را از ما بگیرند که دیگر ما نیستیم
به تنهایی ام سری بزن
به یاد گذشته های رفاقت
گله ای کنیم از هم
تکرار مکرراتی کنیم با هم
بعد هم باز عین همیشه هر کدام رویم سوی تنهایی خود
دلم نه برای تو
برای با هم بودن تنگ شده
برای تمام آن غرها
تمام تردیدها و شک ها
برای بودنت
حتی کمرنگ بودنت
تو هم انگار تنهایی
گاهی هنوزم سایه حضورت از کوچه مان رد می شود
سرکی به پنجره مان می اندازد
و دزدکی سعی می کند بوی عطرم را با خود برایت بیاورد
خودم دیدمت سایه ات را
دلم برای تو ، برای تمام آدمهای سیاه و سفید زندگیم تنگ شده
شاید هم برای اینکه رد تو این روزها بر ساحل تنهاییم باز رخ نمایی می کند
سری به تنهاییم بزن
بعد باز هرکدام می رویم سوی تنهایی خود...

پیوست1 : نمی دونم با این فیلترهای احمقانه اینترنتی چی کار کنم؟؟؟
تمام عکس ها و موزیک هایی که آپ لود کرده بودم دیگه باز نمی شن
کسی یه سایت خوب که فیلتر نشده باشه برای آپ لود کردن موزیک و عکس نمی شناسه؟؟؟
استفاده می کردمripway و tripoud من خودم از

پیوست 2: خیلی اتفافی به این سایت برخورد کردم



  • باشگاه ادبیات داستانی پندار


  • خیلی هم با دیدنش خوشحال شدم چون در یک قسمتی به نام از لابه لای داستانهای کوتاه گاهی بعضی از مطالب من چاپ می شه خواستم اینجا از کسی که این کارو کرده و من هم نمی شناسمش تشکر کنم مخصوصا به خاطر اینکه با ذکر نام و منبع این مطالب رو چاپ می کنه و همین طور می خواستم از بقیه دوستایی که به هر دلیلی از پست کسی خوششون می آد و اونو استفاده می کنن خواهش کنم اسم و منبع رو حتما بنویسن فکر کنم این یه احترام ساده باشه که اجراشم الزامیه.


    posted by عروسک سنگ صبور at 11:18 AM

    0 Comments:

    Post a Comment

    << Home