عروسک سنگ صبور

Tuesday, October 31, 2006

بدون شرح


حرفی ندارم


posted by عروسک سنگ صبور at 5:32 PM 0 comments

Sunday, October 29, 2006

ملاقاتم با خدا


خدایا چقدر دلم می خواد یه فنجون قهوه باهم بخوریم
چقدر دلم می خواد کلی با هم حرف می زدیم

آنگاه که دوست داری کسی به یادت باشد به یاد من باش که من همواره به یاد تو ام.
از طرف خدا

اینو امروز شهرزاد برام فرستاد

posted by عروسک سنگ صبور at 4:56 PM 0 comments

Monday, October 23, 2006

افسردگی پاییز


حس می کنم دارم دچار افسردگی پاییزی می شم
نمی دونم چه چیزی می تونه کمکم کنه از این حس و حال دربیام

نمی دونم چرا اینطوریه
وقتی نگاهه عاشقه کسی به توست
می بینی
اما دلت بسته به مهر یکی دیگه است
بی اعتنا میگذری و عاشقانه به کسی نگاه می کنی
که دلش پیش تو نیست!!!

چه چیزی واقعا حالمو خوب می کنه؟
شاید حال خوبه تو...
شاید حس اعتماد...


posted by عروسک سنگ صبور at 2:20 PM 0 comments

Wednesday, October 18, 2006

عجب هوایی شده


عجب هوایی شده هوای این روزای تهران
نمی تونم بگم که چقدر دلم یه فنجون قهوه، یه بغل مهربون و این آسموم تهرونو می خواد


posted by عروسک سنگ صبور at 1:44 PM 0 comments