عروسک سنگ صبور

Wednesday, March 30, 2011

Thanks Iranair


توی پکن وسایلم رو تحویل بار داردم، اضافه بار داشتم و باید هزینوشو می دادم. مبلغش خیلی بالا بود حتی بالاتر از پروازهایی مثل امارات یا لوفتهانزا. اعتراض کردم اما چینی ها درست مثل رباط هایی هستن که بغیر از برنامه شون نمی شه انتظار دیگه ای ازشون داشت. کارام رو انجام دادم و رسید گرفتم خانم مسئول گفت که بارم رو توی فرودگاه امام می تونم تحویل بگیرم و توی استاپ ترانزیت نیازی با چک کردن دوباره نیست. از پکن رفتم به ارومچی و از ارومچی اومدم تهران. انصافا خلبان هاشون بی نظیر بودن. خدمه پرواز هم همینطور. رسیدم فرودگاه امام و بعد از رد شدن از مراحل مختلف رسیدم به تحویل بار. هرچی صبر کردم چمدون های من نیومدن!!! بارها تموم شد اما خبری از چمدون های من نبود. یکی از مسئولین تحویل بار اومد و خیلی مودبانه منو راهنمایی کرد به قسمت Iran air tracer اونجا برام تشکیل پرونده دادن، تشکیل پرونده هم شامل این چیزها بود: - اسم و مشخصات - شماره پروازهام و ترانزیتم - تعداد بارهام - شماره تک ها - مشخصات چمدونهام و وزنشون بعد گفتن که بعد از 24 ساعت باهاشون تماس بگیرم بعد از 24 ساعت تماس گرفتم، برای اولین بار با یک تیم بسیار مودب، مهربون و یاری دهنده روبرو بودم. همه تلاششون رو کردن و وقتی ناراحتی منو دیدن برام توضیح دادن که گم شدن چمدون یا تاخیر در رسیدنش به دست صاحباشون یک امر طبیعیه و بیشتر ین تعداد این مساله مربوط به اروپا و امریکاست و روزانه حدود 33 هزار چمدون جابجا می شه و با تاخیر بدست صاحباشون می رسه گاهی هم هرگز نمی رسه( با یه سرچ ساده می شه مستنداتش رو دید) خلاصه این تیم فعال شروع کردن به دنبال کردن کارام و چون بعد از 48 ساعت هیچ خبری نشد دوباره رد یابی سریع شروع شد. یک سری شهرها به این سیستم وصل هستن و به صورت آنلاین می شه همه چمدون های گم شده یا جا مونده رو ردیابی کرد حتی اونایی که تگ ندارن مثل پکن اما مشکل این بود که چمدون های من از پکن اومده بود ارومچی و اونجا هیچ سیستم ردیابی ایی نداشت. خلاصه 72 ساعت هم رد شد و من هنوزم بی چمدون بودم!!! ایران ایر هر روز تماس می گرفت دلداری می داد و نشون می داد که دارن سعی می کنن خلاصه در پایان شب سوم باهام تماس گرفتن و چمدون ها رو برام پیدا کردن. گفتن می تونم فردا صبح تماس بگیرم و چمدونم رو برام می فرستن یا خودم برم تحویل بگیرم. فردا صبحش که تماس گرفتم بازم این تیم عحیب بهم گفتن که اگر توی چمدونم چیز خاصی دارم بهتری حضوری برم بگیرم چون اگه اونها بفرستن باید بره گمرک کامل باز شه بازرسی شه و امکان گم شدن وسایلم هست( عجیب بوده دیگه که اینو بگن) منم پا شدم رفتم فرودگاه و از بد شانسی موقعی رسیدم که هیچ پرواز ورودی نیومده بود که قاطی اونا بیام بیرون کارها و مراحل اداری ام کمتر از 5 دقیقه انجام شد و بعد وقت بیرون اومدن از اونجایی که اقایون گمرکی بیکار بودن گفتن چمدوناتو باز کن بعد پرسیدن کجا بودی چرا انقدر خرید کردی؟ و اینکه چرا انقدر کفش داری؟!!!! بعد که چک کردن و دیدن کفش ها شخصیه ای چیزی هم ندارم گفتن بارها زیاده و برام 100 تومن گمرکی نوشتن... یعنی اضافه بار، تاخیر و حالام گمرکی... با این حال چون ممکنه این اتفاق واسه همه بیوفته خواستم بگم که پروسه به چه صورته و واقعا از تیم ردیابی ایران ایر واسه تلاش بی نظیرشون تشکر کنم

posted by عروسک سنگ صبور at 10:39 AM 1 comments

Monday, March 21, 2011

پیامبران

هیچ دقت کردین که اکثریت پیامبرها فقط در منطقه خاورمیانه ظهور کردن؟!!! یعنی بالای 120 هزار پیامبر!!!
بعد تو کشوری مثل چین یا هند با این همه جمعیت هیچ پیامبری نیومده!!!
تو چین یه کنفسیوس هستش که اونم فیلسوفه با این حال توی این کشور با این جمعیت هیچ خبری از فساد و فحشای توی خاورمیانه نیست... هنوزم توی این کشور خانواده مداری همه جاش دیده می شه!!!


posted by عروسک سنگ صبور at 7:18 AM 2 comments

Wednesday, March 16, 2011

محیط

توی محیط بودن واقعا روی حال آدمیزاد تاثیر زیادی داره، مثلا اینجا تو چین هوا از نظر جوی هوا زودتر بهاری شده اما من اصلا حال و هوای بهار و عید رو ندارم!!! دلیلش واضحه نه هفت سینی، نه ماهی قرمزی، نه ترافیک شب عیدی... هیچی که منو ببره تو اون حال و هوا وجود نداره اینجا!
مامانم ازم پرسید هفت سین گذاشتی واسه خودت یا نه؟ خندم گرفت گفتم مادر من هفت سین از کجا بیارم اینجا!!!

واسه همین فکر می کنم اگه محیط زندگی هامونم عوض کنیم توی محیطهایی که الان هستیم نباشیم به احتمال زیاد مودمون هم عوض می شه... شاید دیگه غمگین، تنها و دلشکسته نباشیم


posted by عروسک سنگ صبور at 9:58 AM

Tuesday, March 15, 2011

سال به سال

با گذشت هر سال و نزدیک شدن عید با خودم فکر می کنم که شاید امسال دیگه بعد از گشت زدن هات، دیدن آدم عوضی ها و اینکه چقدر همه چی عوض شده، برگردی!

posted by عروسک سنگ صبور at 5:04 AM

Thursday, March 10, 2011

از دل برود!

می گویند از دل برود هر آنکه از دیده رود،
اما چرا کسی بمن نگفت شاید از دل برود اما هرگز از مغزم پاک نخواهد شد...


posted by عروسک سنگ صبور at 5:27 AM

Monday, March 07, 2011

اندر احوالات سفر بنده

بعضی از دختر چینی ها خیلی خوشگلن، قد بلند، خوش هیکل و بسیار خوش لباس. بسیار زیاد سعی می کنن که شکل دخترای امروزی و به سبک فشن های اروپایی باشن. البته بیشتر این دخترا ساکنین شهرای بزرگتر یا جاهایی که توریست و خارجی زیاد دارن هستن. عمدتا توی شهرهای کوچیکشون هنوزم دختر زشت ، کوتاه و بد قواره می شه دید اما اکثریتشون خوبن الان.
مردم شمال چین قد بلند و کشیده هستن و جنوبی ها کوتاه ترن.
متاسفانه اکثرن زبان بلد نیستن و همین ارتباط باهاشون رو سخت می کنه.
توی بارهای خوب همیشه تعداد زیادی از این دخترها دیده می شن که به دنبال پیدا کردن یک خارجی هستن چون خودشون هم خوب می دونن که خیلی از خارجی ها اینا رو دوست دارن و حتی با اونها ازدواج می کنن.
اما برعکسش پسر های چینی چندان جذاب نیستن، اکثرا خجالتی ان و شانسی برای خودشون در بین خارجی ها قائل نیستن!
با دو تا از همکارام که یکی آلمانی و یکی دیگه ایتالیایی بودن رفتیم کوکوپارک که تقریبا بهترین جا برای خارجی ها توی شنزن. اینجا پر از بار، دیسکو، کافه و رستورانهای خوب چینی ، کره ای و بین المللیه . توی این خیابون پر از خارجی هایی که واسه کار یا زندگی تو شنزن هستن. اکثر چینی ها تو این منظقه انگلیسی بلندن حتی راننده تاکسی ها که خیلی هم عجیبه!!!
اما نکته مهم این قسمت سفرنامه من مربوط می شه به گفتگوی من و همکارام در مورد دختری آسیایی.
اون رفیق آلمانی هیچ علاقه ای به این تیپ دخترها نداشت، اونها رو کثیف می دونست و می گفت ترجیح می ده از بی دختری بمیره تا با یک دختر چینی باشه!!!
در عوض گفت که توی آلمان مردهای آلمانی تمایل زیادی به زنهای ایرانی دارن و ازدواج بین مرد آلمانی و زن ایرانی جزو ازدواج های پایداره.
در اونور داستان رفیق ایتالیایی مون دخترهای چینی رو دوست داشت و سعی در پیدا کردن کیسی برای شبش داست... در یک حرکت ژانگولرز هم بمن گفت اونا رو دوست داره چون اکئرا شیو نمی کنن!!! و بمن گفت چرا شما ایرانی ها همتون شیو می کنید همیشه حتی مردهاتون هم اکثرا شیو هستن!!!!
بسی برام جذاب بود چون این دوستمون مدت زیادی توی ایران نبود و اینکه چطور آدمهای زیادی رو ملاقات کرده کلی جای سوال داشت!!!

پ.ن گیلدا عزیزم پستت رو خوندم اما هر کاری کردم نشد برات کامنت بزارم. من برای یک دوره کاری اومدم چین و زیاد فرصت پست نوشتن ندارم برام میل بزن باهم بیشتر گپ بزنیم امیدوارم همه چی خوب و روبه راه باشه.


posted by عروسک سنگ صبور at 5:42 AM 0 comments

Friday, March 04, 2011

بله

الان اونجا تو تهران تقریبا weekend ends actually
و اینجا تو شنزن actually week ends and weekend starts!


posted by عروسک سنگ صبور at 12:09 PM

Thursday, March 03, 2011

!

دیشب با همکارم رفتم یه گشتی توی شهر بزنم، از اونجایی که آدم باید همیشه حواسش به حساسیت هایی که داره یا فوبیاهاش باشه بهش گفتم:
I have snake phobia and if i see a snake before he moves i would die!
اونم خندید و بمن گفت:
If a chinese face a snake before he moves, the chinese would say oooh you are delicious!!!!


posted by عروسک سنگ صبور at 6:13 AM

Wednesday, March 02, 2011

من در دیار غربت

در بین مردمی که زبانت را نمی فهمند اما از نگاهت تو را می خوانند کمتر حس غربت می کنی تا در میان مردمان همزبانی که هزاران سال نخواهند فهمید در پس نگاهت به انتظار چه نشسته ای...


posted by عروسک سنگ صبور at 12:18 PM