عروسک سنگ صبور

Wednesday, June 20, 2012

یک شب از زندگی


 دیشب فراموش کردم پنجره اتاقم رو ببندم، نصفه شب از صدای بارون بیدار شدم، بلند شدم و از پنجره بیرون نگاه کردم، دیدم حیفه که بخوابم، فرصت پیدا کردم که ملکه گذران یک شب از زندگی باشم.
رفتم به دور دستای زندگیم، روزایی که پاهامونو می کردیم تو جوبای پرآب یوسف آباد، بستنی لیسی می خریدیم می مالیدیم به سرو صورتمون، جلوی هر آینه ای که می رسیدیم قر می دادیم،شیطنت زیر پوستمون بود، ساده بودیم، زیر بارون بدون چتر می رفتیم و اگه ماشینی خیسمون می کرد قهقهه می زدیم... روزایی که زیاد دور نیستن اما خیلی دورن! روزایی که تند تند دارن ازم رد می شن اما من اینجا هنوزم دختری ام که درونم دختر بچه شیطونی هست که عاشق رنگه، پر از شیطنت و نمی خواد تبدیل بشه به یک زن آشپزخونه ای، دختری که هنوزم صدای خنده هاش بلنده، عاشق می شه، بی پرواست و زندگی اش ماله خوده اشه، بعله.... این زندگی منه، ماله منه، به خودم مربوطه چطور می گذره
posted by عروسک سنگ صبور at 10:37 AM 2 comments

Wednesday, June 13, 2012

دو دو تا چار تا


 دو دوتا چارتا های زندگیتون رو رها کنید، زندگی اصلن یک معادله نیست که بشه حلش کرد، زندگی یک فرضیه هم نیست، اصلن چیزی نیست که بشه در موردش به نتیجه رسید!
اگر خوشحالید، اگر راضی هستید، اگر بهترین جای دنیا،نقطه امنتون تو آغوش کسی روی تخت یک نفره شه، اگر با حضورش خوشید، با یادش لبخند می زنید و با بودنش در زندگی تون می تونید به روزمرگی تون با دغدغه کمتر، اعصاب بهتر برسید.... ازش لذت ببرید شاید کوتاه باشه، شاید اصلن مال شما نباشه ، حالا که داریدش ازش لذت ببرید
posted by عروسک سنگ صبور at 12:45 PM 4 comments

پیاده روی

پیاده روی زمان بسیار مناسبی برای فکر کردن، رها کردن ، رها شدن و حتی رسیدن به نتیجه هایی که خیلی وقته معوق موندنه. با دوستی در حال قدم زدن بودن و داشتیم گپ می زدیم، برام از آدمی می گفت که در حال حاضر تو زندگیشه. وقتی داشتم براش مثالی از خودم و گذشته می زدم یهو دیدم، ای وای! زندگی عجب چیزه عجیبیه!!! درست اون چیزی رو سر راهت می زاره که همیشه از کنارش رد شدی بی توجه، بدون اینکه بدونی اون همونجا برای آرامش تو منتظر بوده و زیر لب دعا می کرده...
posted by عروسک سنگ صبور at 12:40 PM 0 comments

چرا واقعن

آدمهای زندگی من، همشون به نوعی منحصر به فردن و من هر کدومشون رو بدلیلی دوس دارم یا تحسین میکنم. همیشه سعی می کنم حلقه ارتباطی ام با آدم از هم گسسته نشه، و دیر یا زود به هر طریقی سعی می کنم ارتباطم رو باهاشون حفظ کنم. به خاطر خصوصیات اخلاقی ام آدم ها زود بهم نزدیک می شن و حرف هاشون رو پیشم به راحتی می زنن، منم با اینکه کلن زیاد حرف می زنم اما به جز فرعیات خیلی وقتا از اصلیات ماجراهام چیزی نمی گم. تازگی ها دیدم و فهمیدم که این موضوع باعث می شه عده ای ازم دلگیر شن که چرا من جزئیات رابطه شخصی ام یا چگونگی اش رو تعریف نمی کنم اما واقعیت اینه که من واقعن نمی تونم بفهمم که آیا دونستن این جزئیات باید یکی از حلقه های ارتباطی من با اطرافیان باشه؟ چرا واقعن اطرافیان من نمی تونن منو درست همینطور که هستم، همینطور که من اونها رو قبول می کنم، قبول کنن؟!
posted by عروسک سنگ صبور at 12:34 PM 0 comments

Saturday, June 09, 2012

یواشکی دوستم داشته باش، آدماي دنيـــــــاي من، چشم دیدن عشق رو ندارن!

ه دوستی دارم به اسم رکسانا، از اون شخصیت های عجیب روزگاره! یه دختر سرزنده، شاد، امروزی و موفق تو دنیای حرفه ایش. هم سن هستیم واز سالیان دور می شناسمش. همیشه برام عجیب بوده به علت داشتن رابطه اش با دوست پسرش. یه دوست پسر داره که فکر کنم حدود 6 یا 7 سالی هست با همن، پسره از یک خانواده کاملن مذهبیه، و رکسانا نه، پسره از همون ابتدای رابطه بهش گفته بود که من به خاطر خانواده ام به هیچ وجهی نمی تونم باهات ازدواج کنم و سر حرفش هم ایستاد! همیشه برام سوال بود که دختری تو این سن که همه موقعیت های زندگیش رو رد می کنه، می دونه که ته داستان چیه و خیلی هم منطقی قبولش کرده، تمام وقت، عشق و تفریحش با این آدمه ، واقعن چرا داره این کارو می کنه؟؟؟




کات: هیچ وقت تا زمانی که تو موقعیت کسی نباشیم نمی تونیم قضاوتش کنیم یا دلیل کارش رو بدونیم، الان به طرز بسیار غریبی تو موقعیت مشابهی هستم نه به اون شکل از یه نوع دیگه، اما وقتی به چرایی کارم فکر می کنم ، می بینم یه سری اتفاقات منحصر به فردی توی روابط هستند که فقط مختص همون رابطه اند، یه سری از اولین ها، یه سری تجربیات و خاطراتی که هیچ وقت از ذهن ات پاک نخواهند شد. توی دوره زمونه ای که به سرعت عطسه کردن آدما دارن بد و بدتر می شن یک آدم خوب به معنی واقعی کلمه خوب رو نباید از دست داد بزرگتری حسن این آدمها اینه که تو هم در کنارشون خوب و سالم می مونی درست عین سیب حوا!



posted by عروسک سنگ صبور at 11:00 AM