عروسک سنگ صبور
Monday, January 31, 2005
سردرگمي
وقتي كه مي خندي مي گن سنگين باش
وقتي كه ساكتي مي گن تيريپ شدي
وقتي راحتي مي گن بدرد اين جا نمي خوري
وقتي كه سعي مي كني رنگ جماعت باشي موذي مي شي
آخر ما كه نفهميديم بهساز كي برقصيم؟
اما يه چيز رو خوب ياد گرفتم
اونم اينكه حتي اگر باز سعي كني كه مثل خود يه آدم باهاش رفتار كني
بازم سرت كلاه رفته
چون هيچ آدمي قابل پيش بيني نيست!
Sunday, January 30, 2005
عشق انتزاعي
كاشكي مفهوم عشق رو از حالت سنتي كمي انتزاعي كنيم
Monday, January 24, 2005
باور
مي خواهيم بلند شويم و بايستيم
هرچند كه توان ايستادن نداريم
بگذاريد درهايمان را خودمان قسمت كنيم
آنچنان كه آن هنگام كه ايستاديم
باور كنيم كه ما مي توانيم
Saturday, January 15, 2005
حضور
چشمم به حضور گرم دوستاني كه اگرچه دورند اما فكرمان از هم جدا نيست روشن
پدر
پدر براي يه دختر يعني پشت
يعني ستون
يعني تكيه گاه
وقتي آدم پدرشو از پشت شيشه اتاقCCU
نگاه ميكنه نمي دونيد كه چه حاله بديه
انگار كه داري مرگ لحضه اي خودتو تماشا مي كني
پدر هميشه بيشتر از يه بانك خونگيه
مخصوصا پدراي خوب
واي خدايا بابام امشب بد درد داره
كاش مي تونستم يكم از دردشو من بكشم تا اون راحت بخوابه
براي بابام دعا كنيد
Monday, January 10, 2005
عجول
نگاه كنيد براي پا گذاشتن تو اين دنيا چه عجله اي داره؟!
خبر نداره اينجا همه نقاب به صورت دارند!
Sunday, January 09, 2005
raghse sama
نه ديگه بسه!
آقا نه و مشتقاتش ممنوع!
نمي شه و نمي تونم نداريم
من هر كاري كه بخوام مي تونم انجام بدم
پس نه و مشتقاتش نداريم!
Tuesday, January 04, 2005
دلسوزي
منش هر كس ايزد اوست
خورشيد هر روز خورشيدي نو
و تو هرگز در آب يك رودخانه دوبار شنا نخواهي كرد
زيرا هر بار جريان آب تازه اي در آن جريان دارد.
يك اصل جديد ارسطويي ميگه
علاوه بر اينكه به هيچ كس نميشه اعتماد كرد
حتي به اوني كه مي گه به هيچ كس نميشه اعتماد كرد
به هيچ كس هم نميشه ترحم كرد يا اينكه حس مادرانه نهاديت گل كنه و
بخواي بهو مهربون بشي و كمك كني
چون هيچ كس تو اين دنيا جز خودت لياقت مهربوني تو نداره
هميشه آدمهايي كه سرشونو كج مي كنن تا حس همياري تو برانگيخته كنند
از همه بدترند